الگوهاي رفتاري كه معامله گران را نابود مي كنند.

 

الگوهاي رفتاري كه معامله گران را نابود مي كنند.

من شخصاً مربي هيچ كدام از دوره هاي مشاوره با معامله گران يا آماده سازي معامله گران نبوده ام، اما بسياري از معامله گراني كه كتاب هاي من را راجع به روانشناسي معاملات خوانده اند، در اين باره به من مراجعه مي كنند.

هرچند وقت يك بار من پروژه اي براي كار گروهي با تعدادي از معامله گران آغاز مي كنم تا بتوانم از دانش روانشناسي براي كمك به عملكرد معاملاتي آن ها استفاده كنم. همين چند هفته گذشته نيز درخواست هاي تعداد زيادي از معامله گران را بررسي مي كردم.

نمونه هاي بسيار جالبي در اين ميان وجود داشت و موجب شد كه من به مسئله ذهن معامله گران و مشكلات متداولي كه آن ها در معامله با آن برخورد مي كنند، توجه كنم. در اين مقاله برخي از مواردي را ذكر كرده ام كه از تقاضانامه ها و مصاحبه با معامله گراني كه سال ها معامله مي كردند، جمع آوري شده است.

اغلب مشكلات معامله گران انواع مختلفي از اضطراب عملكرد بود. اضطراب عملكرد اغلب زماني به وجود مي آيد كه كاري كه در گذشته به صورت خودكار انجام مي شد ، اكنون به دقت و وسواس زيادي نياز دارد. اين توجه به نحوه عملكرد يك تاثير تداخلي دارد، كه در نتيجه آن عملكرد ديگر به صورت طبيعي ادامه نخواهد يافت. چنين ترس و نگراني هايي در هنگام كار را مي توان در عملكرد قهرمانان ورزشي، در زمان سخنراني در برابر عموم و صحبت و مصاحبه براي يك آزمون مشاهده كرد. هر زماني كه ترس از نتيجه كار بر نوع عملكرد سايه بيندازد، نتيجه آن احتمالاً مثبت نخواهد بود.

ميزان به وجود آمدن اضطراب عملكرد در هنگام موفقيت در بازار و شكست در بازار به يك اندازه است. ديدن معامله گراني كه در هنگام شكست در معامله رفتار و احساسات خوبي دارند بسيار معمول است و به همين نسبت ديدن معامله گراني كه در هنگام موفقيت در معامله و كسب يك سود نا به هنگام (براي مثال پيش از زماني كه به سطح سود تعيين شده برسند) مي ترسند نيز بسيار متداول است. تاثيرات تداخلي حاصل از ضررهاي پياپي به هيچ وجه بيشتر از تاثيراتي نيست كه معامله گر در هنگام ترس از كسب سود ناگهاني با آن رو به رو مي شود.

معامله گران اغلب تلاش مي كنند در هنگام معامله گفتگوي دروني منفي را به گفتگوي دروني مثبت بدل سازند. اين كار اشتباه است. زماني كه معامله گر در بازار مشغول كار است و بر صفحه نمايشگر كامپيوتر تمركز كرده است به هيچ وجه نبايد درگير گفتگو با خود باشد.

كمال گرايي مهم ترين عامل اضطراب عملكرد در ميان معامله گران است. معامله گران تمايل دارند كه بر اساس حاصل كار برنامه خود را تنظيم كنند و اغلب اهداف بسيار بزرگي را براي خود در نظر مي گيرند و زماني كه به اين اهداف نمي رسند دچار تنش و اضطراب مي شوند. به طور كلي، بهتر است كه به جاي اهداف عملكرد، اهدافي در روند كاري براي خود مشخص كنيم. براي مثال يك معامله گر بايد به جاي اينكه كسب ۲۵۰٫۰۰۰ دلار سود را در يك سال هدف خود در نظر بگيرد،  بايد دنبال كردن يك طرح معاملاتي (نقاط ورود، اندازه پوزيشن، نقاط خروج) را در ۹۰ درصد از معاملاتش هدف خود بداند.

كمال گرايي معامله گران را به معامله بيش از حد سوق مي دهند. معامله بيش از حد عامل اصلي ضرر در ميان معامله گراني بود كه   با آن ها مصاحبه كردیم. معامله گران زماني به معامله بيش از حد روي مي آورند كه فشاري دروني براي به دست آوردن پول، آن ها را كور مي كند و در اين هنگام نمي توانند واقعيت بازار در آن زمان را به خوبي ببينند. معامله در زماني كه نوسانات پايين است، معامله خارج از طرح معاملاتي يا توان معامله گر، معامله براي از بين بردن يك ضرر، و معامله با حجم پوزيشن بسيار بالا مثال هايي از معامله بيش از حدهستند.

معامله گراني كه مي توانند در معامله با حجم معيني (براي مثال با ۵ واحد) بر اضطراب عملكرد خود چيره شوند؛ اغلب زماني كه حجم پوزيشن خود را تا حد چشمگيري افزايش مي دهند (براي مثال ۵۰۰ واحد) دوباره با اين نوع اضطراب مواجه مي شوند. ما عموماً ميزان اضطرابمان را با ميزان پولي كه به دست آورده يا از دست داده ايم تنظيم مي كنيم. اين امر باعث مي شود كه حتي در صورت يكسان بودن شرايط، معامله با ۵۰ واحد براي معامله گران سخت تر از معامله با پنج واحد باشد.

معامله گران اغلب درباره مسائل و مشكلات ذهني و رواني شان با اغراق فكر مي كنند. اغلب زماني كه اضطراب عملكرد براي مدتي طولاني در رفتار معاملاتي شخص تاثير مي گذارد، معامله گر متقاعد مي شود كه مشكلات احساسي بسيار عميقي دارد و به درمان روانپزشكي نياز دارد. بهتر است بدانيد ارزيابي شخصي در اين باره كه روحيه تان خراب شده است يا از نظر احساسي مشكل داريد،  مشكلي بزرگتر از اضطراب عملكرد است   كه به راحتي حل مي شود.

مطمئناً مشكلات مختلفي وجود دارند كه تاثير گذاري اضطراب عملكرد بر كار معامله را ايجاد مي كنند. يكي از نكات خاصي كه بايد درباره اضطراب عملكرد به آن اشاره كرد اين است كه معامله گران بسيار موفق هم با اضطراب عملكرد  هر چند بسيار كم و ناچيز  مواجه مي شوند. دليل اين امر اين است كه اضطراب و كمال گرايي يكي از ويژگي هاي همه فعاليت هاي هدف گرا و  يكي از ويژگي هاي شخصيتي افراد موفق است. در واقع اين يك كارد دو لبه است.

در فاصله اي كه فشار عملكرد و راحت طلبي مرزهاي آن را تشكيل مي دهند، يك منطقه مناسب وجود دارد كه معامله گران مي توانند در آن با تاكيد بر ارتقاء شخصي و بدون تخريب نتايجشان فعاليت كنند. معامله كردن مثل قرار ملاقات گذاشتن است: شما دوست داريد انتظاراتتان برآورده شود، دوست داريد در زمان ملاقات اوقات خوشي را بگذرانيد و دوست داريد زماني كه ملاقات به پايان رسيد چيزي از اين ارتباط آموخته باشيد.

نوشته برت ن. استينبرگر/ترجمه  بيتا ابراهيمي